سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۰۹
۰
گفت و گوی پهره با معلم ایرانشهری؛

فراهم کردن فرصت تحصیل دو دانش آموز مستضعف بهترین خاطره دوران تدریسم است/ در زمان ادامه تحصیل فرزندانم بهترین مشوقم بودند

آموزگار مقطع ابتدایی شهرستان ایرانشهر بهترین خاطره دوران تدریس خود را فراهم کردن فرصت تحصیل برای دو دانش آموز مستضعف عنوان کرد.
فراهم کردن فرصت تحصیل دو دانش آموز مستضعف بهترین خاطره دوران تدریسم است/ در زمان ادامه تحصیل فرزندانم بهترین مشوقم بودند
فراهم کردن فرصت تحصیل دو دانش آموز مستضعف بهترین خاطره دوران تدریسم است/ در زمان ادامه تحصیل فرزندانم بهترین مشوقم بودند
به گزارش پایگاه خبری پهره؛ یکی از جلوه های زیبای دنیای پر رمز و راز دلبستگیی هایی است که بنا به طبع افراد شخصی یا عام المنفعه است.
به جرات می توان گفت شغل معلمی یکی از همان دلبستگی های جذابی است که علاوه بر اقناع هر فرد؛ سکوی انسان سازی است که هر لحظه امروز و آینده سرمایه های انسانی جامعه را رقم می زند.
عشرت حسینی آموزگار پایه ابتدایی شهرستان ایرانشهر یکی از آن دسته انسان های سختکوشی است که با چاشنی دلسوزی و صبر روزهای تلخ و شیرین زیادی را سپری کرده است.
وی در گفت و گو با خبرنگار پهره با اشاره به شروع به فعالیت خود از سال 81 می گوید: بعد از ازدواج و تولد سه فرزندم به دلیل علاقه زیادی که به تحصیل داشتم بار دیگر راه تحصیل را در پیش گرفتم و خوشبختانه علی رغم سختی هایی که به واسطه حضور در مدارس شبانه می کشیدم فرزندانم بهترین مشوق هایم در این مسیر بودند و هر روز با شور بیشتری این راه را ادامه دادم تا این که در یکی از آزمون های استخدامی آن سال ها به عنوان آموزگار آموزش و پرورش به استخدام درآمدم.
 

او می گوید: در ایامی که 9 سال از خدمتم را در روستاهای دورافتاده تدریس می کردم تنها 30هزار تومان حقوق می گرفتم که 12 هزار تومان آن خرج هزینه راه می شد اما با پشتکار و دلگرمی به همراهی خانواده و لذت بودن در جمع دانش آموزان؛ مشقات این مسیر برایم همرار می شد.
حسینی با اشاره به بیان خاطراتی شیرین از آن روزها افزود: به خاطر دارم زمانی پایه اول دبستان را تدریس می کردم؛ دو دختر تقریبا 10 ساله همیشه پشت درب کلاس می نشستند یک روز از آنها پرسیدم که چرا سر کلاس درسشان حاضر نیستید گفتند به ما اجازه تحصیل نمی دهند، از آن ها پرسیدم دوست دارید درس بخوانید آنها گفتند؛ دوست داریم اما فرم مدرسه نداریم که با اشتیاق برایشان لباس مدرسه خریدم و آن دو تا زمانی که در آن روستا تدریس می کردم به عنوان بهترین و زرنگ ترین شاگردانم بودند.
او ادامه می دهد: همیشه سعی کرده ام رابطه ام با بچه های کلاس عاطفی باشد و همین امر موجب دوستی دوطرفه ما شده است که اشک فراق شاگردان در پایان هر سال تحصیلی گواه این دوستی مقدس است که خدا را برای این لطفش بسیار سپاسگذارم.
انتهای پیام/
کد مطلب: 4679