دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۵۸
۰
سخنان حضرت حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا 

سوال – بعد از اینکه به سمت خدا رو کرده ایم ، از کجا بفهمیم که خدا ما را دوست دارم و از ما راضی است ؟

سوال – بعد از اینکه به سمت خدا رو کرده ایم ، از کجا بفهمیم که خدا ما را دوست دارم و از ما راضی است ؟
سوال – بعد از اینکه به سمت خدا رو کرده ایم ، از کجا بفهمیم که خدا ما را دوست دارم و از ما راضی است ؟
این رویکرد قشنگ و حس زیبایی است . نکاتی را در مورد همین سوال ، آیات و روایاتی داریم . اینکه می خواهم ببینم خدا من را دوست دارد و چقدر دوست دارد ، باید ببینم که من چقدر از خدا راضی هستم . بالاخره من سرنوشتی دارم و زندگی می کنم . با توجه به چیزی که خدا برای من تقدیر کرده و من را آفریده است . بعضی ها بر سر خدا فریاد می زنند که اصلا چرا ما را آفریده ای ؟ من نمی خواهم خلق بشوم ؟ به هر مقداری که از خداوند راضی هستی ، خدا هم از شما راضی است . دیگر اینکه رویکرد ما با ولایت معصومین چگونه است . روایت داریم که اگر خدا بنده ای را دوست داشته باشد او را به ولایت اهل بیت پذیرش می کند . چنین سیستیم فعال می شود . از عمده آثار دوستی بنده این است که عشق اهل بیت را رزق او می کنم . به همان مقدار که اهل بیت را دوست دارد نشان می دهد که خدا از او راضی است . یعنی ما ه مقدار ولایت پذیری داریم ؟ می بینید که اصل عشق اهل بیت در دل شما هست ، پس بدانید که خداوند به این مقدار از شما راضی است . چقدر به اهل بیت عشق می ورزند ؟، به همان مقدار، میزان ولایت پذیری آنهاست . اینها که گفته می شود دارای مراتب است . کسی است که فداکاری و عشق بازی او در حدی است که وجود او فانی در اهل بیت شده است . سلمان فارسی در کوچه پا جای پای علی می گذارد . حضرت می فرماید که سلمان چکار می کنی ؟ می گوید : پا جا پای شما می گذارم و حضرت می فرماید : معنی تشیع همین است . این فرد یک دستگاهی را روی اعضای بدنش نصب می کند . روی گفتار یعنی روی زبانش ، روی دیدار یعنی چشمش و روی شنیدار یعنی گوشش ، یک نرم افزاری می گذارد و تعریف می کند که چه نگاههایی بد و چه نگاههایی خوب است . این نرم افزار ، نرم افزار ولایت است . این را در وجود و قلبش تعبیه کرده است . اگر می خواهم ببینم اول باید ولایت فعال بشود تا به دید من جهت بدهد. وقتی صحنه ی حرام پیش میآید آید فرد ولایی حاضر نیست که صحنه ی حرام را ببیند . یعنی من نگاه حرام بکنم ، نگاهم را به فاطمه از دست بدهم و به نگاهم به علی ضربه بزنم . به هیچ وجه این کار را نمی کنم . مومن زرنگ است و کلاه سرش نمی رود . شیطان نمی تواند او را بفریبد . مگر عشق علی زیبا نیست ؟ مگر عشق اهل بیت زیبا نیست ؟ من این حقیقت را به خاطر این اعتبار از دست بدهم ؟ این بهشت را بدهم که در وجود خودم آتش فعال کنم . وقتی می خواهد حرف بزند نرم افزار ولایی او می گوید : دروغ ، غیبت ، تهمت ، فحاشی و بد اخلاقی ممنوع ، صفا و دوستی آزاد . آنچه که از اعمال صادر می شود ، آنچنان ولایت فضایش را گرفته که نمی گذارد خلافی از او صادر بشود . این نشان می دهد که خدا از او رضایت تام دارد . حالا فردی است که گاهی اشتباهاتی می کند ولی پشیمان می شود و این نشان میدهد که باز مرضی پروردگار است و الا پشیمان نمی شد . من نمی گویم که علاقه به اهل بیت داشته باشیم و گناه هم بکنیم . می گویم که وقتی ما علاقه به اهل بیت داریم و در کنارش خلاف هم مرتکب می شویم ، این بدان معنا نیست که ما بطور کل مرضی خدا نیستیم ، به مقداری که ویتامین ولایت پایین است خلاف می کنیم . اگر ویتامین ولایت را بالا ببریم خلاف مان صفر می شود . پس میزان عمده رضایت پروردگار از ما ، میزان ولایت است . ما چقدر به اهل بیت ولایت داریم ؟ به همان مقدار ما دریک قرنطینه هستیم . واکسینه هستیم و آسیب پذیری کمتر می شود . هرچه که ولایت بالا می رود ، آسیب پذیری ها کمتر می شود . عزیزان روی این پارامتر دقت کنند و روی این مسئله کار کنیم . وقتی می دانیم که این دارائی خدا داده ای است و یک نشانه ی قوی برای رضایت است . این ولایت را نگه داریم و نگذاریم دشمن با خلاف آن را از بین ببرد . کاری بکنیم که این اضافه بشود . میزان عمده رضایت خدا ، ولایت است . اگر من آسیب زیاد داریم یعنی محبت من کم است . قرآن می فرماید : کسانی که اهل صداقت باشند هم در دنیا به دردشان می خورد و هم در آخرت . کسانی که در این دنیا با صداقت زندگی کرده اند و اهل کلک نبوده اند و تخلف نمی کردند ، این صداقت در آخرت هم به دردشان می خورد . در نگاه و زبان باید صداقت داشت . وقتی می خواهد نگاه بکند ، نگاه واقعا مهربانانه باشد نه اینکه به طرف نگاه کند ولی دلش جای دیگری باشد . در رفتار و کردار صداقت داشته باشیم . در رفتار و تعامل با افراد صادقانه رفتار بکند . قرآن می فرماید : خدا از انسانهای با صداقت راضی است . و از این انسانها خشنود است . دیگر اینکه تعبیری که دارد این است که می فرماید شما به دست مهاجر و انصار دقت بکنید . اینها دوگروه بودند که از یاوران اسلام بودند . مهاجرین به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و با هجرت خودشان پیامبر را حمایت کردند . انصار با استقبال و پذیرش مهاجران و پیامبر اسلام را یاری کردند . اگر شما هم این کار را انجام بدهید و اسلام را یاری کنید ، با نیکی کردن از آنها تبعیت بکنید و نصرت دین خدا را بکنید ، اگر این کارها را کردیم مورد خشنودی پروردگار قرار می گیریم . ننشینیم وبگوییم مهاجرین و انصار چکار کردند . تو هم امروز انصار باشد و نصرت دین خدا را بکن . اگر این نصرت تحقق پیدا بکند در نتیجه تو هم مثل آنها می شوی و خشنودی خدا هم شامل حال تو می شود . نکته ای که آقای ماندگاری اشاره فرمودند که الان از بارزترین مصادیق نصرت دین خدا این است که ما ببینیم فضای برخورد با ارزش های دینی از مکتب های گوناگون و اینکه می خواهند ارزش های غلط را جایگزین کنند چگونه باید باشد . باید کسانی مدافع مرزهای ارزشی اسلام باشند . باید تبلیغ کنند . باید کار رسائی دین را انجام بدهند . این کار مبلغان دین است . کسانی که رسالتهای الهی را تبلیغ می کنند ، در خط مقدم جبهه ی نصرت دین الهی هستند ، رفتن به حوزه ی علمی و پذیرفتن نظام طلبگی . ما بگوییم : یا مهدی کجاهستی ؟ او می فرماید که شما کجا هستید ؟ اگر مهدی بخواهد بیاید ، آیا نیاز به نیرو ندارد ؟ آیا نیاز به نیروی متمرکز تبلیغی ندارد ؟ آیا کسانی نباید باشند که دین و مرام او را به جهان برسانند ؟ اگر جوان با استعداد است و پدر و مادر مسلمان ، پدر باید او را تشویق به رفتن به حوزه ی علیمه داشته باشد . البته الحمدلله الان خوب است . بعضی از افراد نخبه در علوم تجربی که در دنیا طلا گرفته اند می گفتند که ما احساس می کنیم نصرت دین خدا بدین وسیله انجام می گیرد . انسان از این جوان لدت می برد . این افراد در دانشگاه هست و مدال هم در المپیاد می آورد ولی نگاهش این جور است که می گوید : الان نصرت دین در حوزه ی علمیه وارد شدن است . الان فضای تبلیغاتی دنیا بسیار گسترده شده است . قرآن می فرماید : همان طور که دشمن با شما عمل می کند شما هم با آنها مقابله کنید . الان تبلیغات بین المللی فراگیر شده و باید فضای تبلیغتی ما هم فراگیر بشود . نصرت دین الهی این است که وارد این حوزه ی علمیه بشوید و این عمده مسئله ی نصرت دین الهی است . پدرها و مادرها بچه هایشان را برای رفتن به حوزه تشویق کنند . جوانان خوب و علاقمند بیایند . نکته ی بعدی که نشانه ی راضی بودن خدا از فرد است ، این است که فرد را نسبت به دنیا بی رغبت می کند . این جوری نیست که این فرد برای نام و نشان دنیا ، شهرت و ثروت دنیا سر و دست بشکند . نمی خواهم بگویم با اینها بیگانه می شود بلکه تعلق و وابستگی هایش را کم می کند. انسانی که این جور باشد نشان می دهد که به خدا مرتبط است . خانواده ها حوزه ی علمیه را تقویت کنند . چه کسی می خواهد از حوزه فاصله بگیرد ؟ کسی که گرایش قوی به دنیا دارد . می گوید که بروم دنیای خودم را آباد کنم . اگر در فضای طلبگی بروم شاید رزق من کم باشد . این نشان می دهد که نگاهش به دنیا قوی تر است . نمی خواهم بگویم که هرکس به حوزه نیامد ، خدا از او ناراضی است . کسی چنین استنباطی را نکند . اگر طرف بگوید که من قبول دارم و دوست هم دارم ولی از فضای مادی آن می ترسم ، این فرد بداند که به همین مقدار در نگاه الهی پایین تر است . الان اگر کسی وارد فضای حوزوی بشوید ، از گرسنگی نمی میرد . منظور من اسن است که همچنان که انصار و مهاجر پیامبر را یاری کردند ، افراد هم در فضاهای مختلف که یک فضای ارزشمند آن که نظام طلبگی است و در فضاهای مختلف خدا را یار یکنند . جوان ما در دانشگاه ، خانم خانه دار در محیط منزلش و جوانی که در خیابان راه می رود و جلوی چشمش را می گیرد ، دارد دین خدا را یاری می کند . و خدا از او خشنود است . هرکاری که دوری از خلاف باشد و یک رویکرد حقانی و مثبت و خدا پسندانه باشد انسان را به سمت خدا می برد و نشان میدهد که خدا از انسان راضی است .
کد مطلب: 1045